خسروخان قشقایی صولت دوله

از من منی ماند که دگر شوق هیچ چیزی را ندارد....!

این آن جوانی نبود که ما آرزویش را داشتیم....

از سال های جونیت لذت ببر!

یه روز خوب میاد....

قصه ی اومدنت باز منو تنها....

میخوام یه عکسی رو نشونت بدم....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط